عید 91
اون سال عید، سه روز اول رو تهران مو ندیم با مامان فریده و عمه یه چند جایی عید دیدنی رفتیم. بعد عمه فریده زنگ زد و برای ولیمه پسرش یونس دعوت کرد با اینکه ما از قبل برنامه ای برای رفتن نداشتیم ولی به اصرار من رفتیم چون من خیلی دلم می خواست که پارمین دختر سمیه جون رو که ٤٥ روز زودتر از تو به دنیا اومده بود رو ببینم. دایی و زن دایی با ما نیومدند وتهران مودند. این اولین مسافرت تو بود خیلی خوش گذشت تو فرشته کوچولوی من خیلی دختر خوبی بودی اصلا اذیت نکردی برخلاف پارمین که طفلک مریض شده بود و اون شبی که ما خونشون بودیم اصلا نخوابید آخرشم مامانش مجبور شد ببرتش بیمارستان. فکر کنم دو روز موندیم و بعد برگشتیم تهران و بقیه دید و باز دید عیدو ادامه دادیم.
این عکسو وقتی با عمه ئینا داشتیم می رفتیم خونه دایی مرسل ازت گرفتم
اینم عکس تو و پارمین کوچولو ولی چون با گوشی گرفتم کیفیت خوبی نداره. اون موقع پارمین چهاردست و پا می رفت ولی تو فقط برمی گشتی رو شکم.
اینم عکسهای توازروز اول عید وقتی که لباسهای عیدتو پوشوندم بابا اونقدر ذوق کرد که با گوشیش ازت عکس گرفت
اون سال عید امیرینا اومدند تهران ولی چون مامان جونینا رفته بودند شیراز اومدند خونه ما
تو تعطیلات عید وقت واکسن شش ماهگیتم بود که وقتی زدیم اولین بار بعد واکسن زدن تب کردی و یه دو روزی مریض احوال بودی.