عید و بهار و تابستان 92
عید امسال رفتیم مشهد به همراه داییئنا، خوش گذشت. موقع برگشتن هم اونا اومدند خونمون که خیلی خوب بود. بعدشم که دید و بازدید عید.
این عکسو موقع برگشتن تو راه ازت گرفتم، ماشالا اونقدر شیطونی که تو مشهد حتی نتونستم یه عکس ازت بگیرم. فکر کنم ژست عکست این گفته منو تأیید می کنه
اینم یاسی خانم روز اول عید تو لباس نو
دهم اردیبهشت عروسی مهسا بود و یازدهم هم امین کوچولو به دنیااومد
یاسی مامان تو لباس عروس آماده رفتن به عروسی
اینم امین کوچولو
اینجا هم پارک پردیسانه و تو در حال اکتشاف کردن
حالا تست کردن کشفت
فروردین ماهه و یاسمین تو حیاط
دوباره اردیبهشت ماهه و آماده شدیم که بریم هیأت خانوادگی، خونه آقا حمیدینا دقیقا پارسال هم همین موقع ازت عکس داریم، مقایسش کن!!!
اینجا هم عروسیه دوست بابا آقا مهرانه
اینم سارا که دختره تواِ
اینم عکسهای تابستون
اینجا از خواب پاشدی، یه وقت نترسیا با یه شونه درست میشه
بعد شونه کردن موهات رفتیم خانه اسباب بازی
اینجا هم پردیسانه که بابا کار هنری کرده و ازت یه عکس به گفته خودش کلوز آپ گرفته
اینم امین کوچولو وقتی که پستونک می خوره
امسال ما خونمونو عوض کردیم این آخرین عکسی که تو خونه ای که متولد شدی داری. موقع اسباب کشی برای تو دوره سرخوشی بود همه اون چیزایی که تا حالا دستت بهشون نرسیده بود حالا در اختیارت بودند
اینم اولین عکست تو خونه جدید
البته قبلش حموم کردی بعد عکستو گرفتم